روشن دل (!!) تقدیم به مادران نابینا
خدا جون چشمایِ مادر منو شفا بده ، آخه آرزوش اینه منو یه دفعه ببینه
دلش از آدمکا خیلی گرفته میدونم ، میدونم تنهاترین مادرِ روی زمینه
.
چشمای مادر من یه عمریه کوره ولی ، واسه اینکه نشکنه دلش میگن روشن دله
واسه راحتی من هیچ چیزی کم نمیذاره ، مادرم عاشقمه یه قهرمانِ کامله
.
عینکِ سیاه دودیش همیشه رو چشماشه ، آخه پشت عینکش همش داره پلک میزنه
خیلیا بهش میخندن وقتی تنها راه میره ، ولی حس میکنم آروم میشه وقتی با منه
.
آی خدا اگه نشد چشماشو خوب کنی بجاش ، قول بده هیچوقتِ هیچوقت نذاری گم شه عصاش
آخه وقتی من نباشم اون رفیقِ راهشه ، اونه که تو تاریکی راه میذاره جلوی پاش
.
واسه من لالایی میخونه تا خوابم بکنه ، میشنوم صدای هق هقش رو هر شب از اتاق
هنوزم امیدشُ نباخته واسه دیدنم ، هنوزم منتظرِ یه معجزه ست ، یه اتفاق
.
چشمای مادر من یه عمریه کوره ولی ، واسه اینکه نشکنه دلش میگن روشن دله
واسه راحتی من هیچ چیزی کم نمیذاره ، مادرم عاشقمه یه قهرمانِ کامله
.