بعد من
از شیشه میشمُ
از سنگ میشیُ
بعد از نبودنم
دلتنگ میشیُ
هی فکر میکنی
هی غصه میخوری
از حسرت و غمم
لبریزی و پُری
دائم تو خلوتت
عکسم تو دستته
انگشت اتهام
دائم به سمتته
تنها بدون من
اواره میشیُ
بعد از نبودنم
بیچاره میشیُ
از بعد رفتنم
دنیاتو غم گرفت
تقصیر قلبته
عشقم رو کم گرفت
شاید که فکرمون
با هم یکی نبود
اما عزیز من
تقصیر من چی بود؟
از بعد رفتنم
بی تاب میشیُ
شب ها بدون من
بی خواب میشیُ
خونت شده فقط
بالای قبر من
کم گریه کن برام
کم تو سرت بزن
بعد از یه مدتی
میشم یه خاطره
ای کاش یاد من
از تو دلت بره
سعیده پورمحمد
واقعا لذت بردم و جز زیبایی چیزی ندیدم! ممنون :-) @};-
مرضیه لیان
سلام تقصیر قلبته، عشقم رو کم گرفت... خیلی قشنگ بود فقط پرش های زمانی رو متوجه نشدم، حوادث بین زمان آینده، حال و حتی گذشته شناورند و به نظرم اتصالات زمانی خوب در نیومده بود، البته حس می کنم آگاهانه بود و شاید من نتونستم ارتباط بگیرم ممنونم که فرصت خوندن ترانه ی خوبتون رو دادید
حامد تقی خواه
سلام خوب بود دوستش داشتم
امید منتظری
زیبا بود دوست من لایک