اعترافات…!
کدومو باور کنم؟! صلحویا اختلافت؟!
چرا ضدونقیضه؟ چه کشکه اعترافت!
داداش مارو رنگ نکن که ما سیا (ه) فروشیم!
سکوتو تو شیفت شب جاى صدا میفروشیم !
صدساله دارى میرى پس ساز موندن چیه؟
عمریه آواره اى از خونه خوندن چیه؟
ده تا سوئزم بکنى بازم مى حبسى توقفس !
زحمت دور زدن نکش این خیابون یکطرفه اس!
فشنگاى مقدس توى سرت جاخوشه!
تا امروز که نمردى تا فردا که میکشه!
این روزاى هچل هفت ؛ باکترى شب شب!
“دگزا” رو زودتر بزن! تا عصرى میکنى تب!
تیپا تورو شیکونده… تکیه بزن به دیوار!
هوار نزن داداشى! که دنیا میشه آوار….
بازم شدى رفوزه! با سر رفتى تو کوزه!
مجسمه ى زخمى جون میده واس موزه!
مرز جهنم و بهشت ؛ قد آهه قد نفس!
گرچه اینجا جهنمه! برزخشم یکطرفه اس!
“پیش پیش ؛ دنیا دنیا ممنونم از نظراتتون “