خیانت

همین بوی خوش عطر جدیدت

دارم از شک به تو بیمار میشم

میبینم رفتی از اینجا و تنهام

همش با گریه هی بیدار میشم

نمیبینی که هر شب ابر ابرم

نگام بارونیه شوقی ندارم

همش دنبال یک تنهایی ام که

از اون شب تا سحر محکم ببارم

همین نگاه بیحدت به کوچه

عذابم میده باز مشکوک میشم

منه مردادی و بیشتر نرنجون

به این دلواپسی مشغول میشم

همیشه هرکجا هستیم یه سایه ست

که ضلع سوم تقدیر میشه

با اینکه حسم و میدیدی اما

یه وقتایی چه زود هم دیر میشه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/23061کپی شد!
905
۱۶