عادت
نمی دونم چرا قلبم ، دیگه آروم نمی گیره
چرا این دل توی ِ سینه ، داره از غصّه می میره
تموم ِ شهر ، تاریکه … تموم ِ کوچه ها ، بن بست
تو که باشی ، دلم قرصه … یکی اینجا کنارم هست
بگو تنهام نمی ذاری ، چه توو خواب و چه بیداری
بگو حال ِ تو هم اینه ، تو هم دستامو کم داری
اگه تو همسفر باشی ، عبور از قصّه آسونه
دیگه هیچکی نمی تونه ، منو از شب بترسونه
بدون ِ تو نفس گیره ، در و دیوار ِ این خونه
نباشی توو هوای ِ من ، دیگه عشقی نمی مونه
تموم ِ جادۀ عشقو فقط با تو سفر کردم
برام عادت شده انگار ، نمی خوام بی تو برگردم
گیتا سلطانی
( این ترانه اجرا شده )