حسادت
من لایقت نبودم
دلم اینو نفهمید
گستاخی کرد ببخشید
که عشقو با شما دید
شیرین شد طعم دنیاش
از کندوی نگاتون
ببخشیدش اگه خواست
یعمر باشه فداتون
حد خودش رو نشناخت
پاشو گذاشت تو دنیات
رویاهاشو قاطی کرد
با عطروبوی رویات
عاشق شدو حسادت
نشست توی وجودش
میسوخت میون عشقت
تموم تاروپودش
حسود بودو دلش خواست
فقط مال اون باشید
اگه حسادتش شد
یه گستاخی ببخشید