من ُ قصه…

– منو این قصه خوابیدیم

مثه بارون باریدیم

تو سر کن امشب ُ با من

ولی فردارو می دیدیم….

– از این حسی که من دارم

بازم تا صبح بیدارم

کمی صبر کن شب ِ آخر

همین یه بار ،  نمی بارم….

– منو این  قصه  خوابیدیم

روزای روشنی دیدیم

همین غصه برام بسه

که احساسی نمی بینیم….

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/20168کپی شد!
1037
۱۷