فانوس دریایی
کنار صورت ماهت
مث نورِ یه فانوسم
اگه دست خودم باشه
تو رو هر لحظه می بوسم
تو رو می بوسم هر لحظه
چشام آروم می باره
نفس های منو بو کن
ببین بوی تو رو داره
تو گفتی لایقم نیستی
دیگه از چشمم افتادی
نمی تونی که عاشق شی
تو با این قلب فولادی
مگه چی خواستم از عشقت
که تو دستامو رد کردی
چه وحشتناک دوسِت دارم
چقد آروم و دلسردی
مث یه قایق خالی
اسیر باد و امواجم
رهام کردی، نفهمیدی
به دستای تو محتاجم
بذار تا بندرِ چشمات
تو این شبهای رویایی
چراغ راه من باشه
مث فانوس دریایی