واگیر (!!)
هر روز کشته میشم و فریاد میزنم ، این کوچه از وجود یه اسطوره خالیه
از «قاف» رد شدم که به دنیا نشون بدم، سهرابیو که مرده رو دست شوالیه
مثل بلوط پیر پر از زخم کاریَم ، مثل یه کودتا توی شبهای قونیه
مثل یه جنگ که واگیر داره و ، از لیبی و عراق رسیده به سوریه
از روزمرگیِ زمین رد شدم ولی
باید جهانمو یکبار دیگه نو کنم
باید رویِ کلاویه تاریخو شوک بدم
نُت های دردِ یه قرن و تَـتـو کنم
دنیام شبیه آب گل آلوده جا گذاشت ، ناخالصیشـو رو تـنِ بی رحم صافیا
باید خودم رو از همه پنهون کنم درست ، مثل یه دانِ مرده تو بازیِ مافیا
قطبی که باز یــخ زده با بغض آدماش ، داره زمینـو با گِـلـه هـمـدســت میکنه
دنیایی رو ببین که با عرقِ رنجِ مردمش، هرروز تا حریم جنون مست میکنه
از روزمرگیِ زمین رد شدم ولی
باید جهانمو یکبار دیگه نو کنم
باید رویِ کلاویه تاریخو شوک بدم
نُت های دردِ یه قرن و تَـتـو کنم