اسکرامبل محض

یه اسکرامبل محض، با بار روی سیگار
فشار ناین جی(۹G) از بحث، تو انتهای افکار
خطوط سرعت باند و محو خط تردید
یه ارتفاع آنی، با اشتهای بیمار
سکوت جیغ ممتد، به مرگ واژه ی طرد
شبگرد و مرد تنها! رو امتداد اشعار
خلوص نیت و مسح، رو رویش ترحم!
یه بغض خوب مسری، تو گریه های دیندار
تلفیق عشق و بیدار، ماتیلده ی نرودا!
دختر و حرص سرباز، تو مرز درد کشدار
سروده های مضحک، تو سینه های افراد
حکومت تعصب، رو اشتباه تکرار
خطا و منطق بکر، یه منطق خروسی
شباهت دوگانه! میان پخش اخبار

https://www.academytaraneh.com/15183کپی شد!
1726
۷۲

  • نرگس بیگدلی @};- زیبا خواندمتان ترانه تان سخت بود چند بار خواندم به دلم نشست
  • داریوش قاسمی درود جناب زهره وندی(پیمان) شعر شما رو خواندم و حس خوبی گرفتم (گرچه وظیفه ی شاعر فقط این نیست که حس مخاطب را به گونه ای خوشایند ارضاء کند بلکه می خواهد تلنگری به ریشه اندیشه ها بزند) در بیت اول یه اسکرامبل محض .......اشاره کردید در لغتنامه scramble را پیدا کردم و معنی آن خزیدن و بالا رفتن است. و اما ناین جی همان nine grade یعنی فشار خون آدم است که از بحث های زیاد(مثلا بحث های فلسفی و ....)روی عدد 9 می ایستد. ولی ارتباط مصراع اول ودوم را متوجه نشدم. در بیت دوم اشاره ای دارید به انسان معضل دار مدرن امروز که در مواجهه با مشکلات ، چاره را در پریدن از یک ارتفاع میداند. ارتفاع آنی در حقیقت همان جنون آنی است که هیچ شخصی را از آن گریزی نیست چرا که در آن لحظه ، مغز فرمانی برای منع و بازداشت صادر نمی کند و اشتهای شخص بیمار برای پریدن مضاعف می گردد و این بیت شما جای تحسین دارد. در بیت سوم (سکوت جیغ ممتد) پارادوکس زیبایی را ایجاد کرده است. در مصراع دوم بیت چهارم یه بغض خوب مسری، تو گریه های دیندار را پسندیدم. بغض در گلوی آدم دیندار حقیقتی است انکار ناپذیر(ولی کجاست دیندار؟) در بیت هفتم اشاره ی شما به منطق خروسی تعبیر زیبایی است از رفتار انسان هایی که منطق آنها حول محور جبر و فشار دور می زند مانند خروسی که وقتی به آن نزدیک می شوی حالت تهاجمی به خود می گیرد هرچند برای دادن غذای روزانه به خروس نزدیک شوی. با تمام این تفاسیر از یک ترانه سرا توقع می رود ترانه ای بسراید که عموم مردم با آن ارتباط برقرار کنند. شما فرض کنید ترانه ی شما اجرا شده و از رادیو در حال پخش شدن است معمولا از هر قشری مسافر تاکسی می شوند به نطر شما همه ی آن افراد می توانند با آن ارتباط برقرار کنند؟ به هر حال من به اندیشه شما آفرین می گویم و امیدوارم ترانه های دیگری از شما بخوانم. باآرزوی بهترین ها برای شما =D> =D> =D> =D>
  • حمیدجان بزرگی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-?
  • عماد بهاری سلام علیرغم همه ی بحث ها سکوتت در مقابل نقدها ستودنی ست ادامه بده
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من... كار سنگيني بود و نياز به كد گشايي داره اين تعداد بيت ، از پس باز كردن كار بر نيومده ---------------- قطعا پشت اين كار يه تفكر هست كه در ذهن شاعر شكل گرفته اما نتونسته نمود خودش رو در بيرون نشون بده و يه جورايي در بيان مفهوم عقيم مونده به هر حال هر فكري زيباست
  • احسان ابوالحسنی درود . نمی شه گفت این شعر حرفی برای گفتن نداشت و یا خیلی غیر قابل فهمه . ولی هر مخاطبی درک می کنه از لحاظ کلمات سنگین و پیچیده خیلی شلوغه و این بهم فشردگی هیچ فرصتی برای فکر و بررسی به مخاطب نمیده و فقط و فقط پشت سر هم اتفاق ها و تصاویر رژه میرن . کاش یکم موشکافانه تر به تصاویر و ایده ها تون نگاه می کردید. البته در بندهای اولی این موضوع به مراتب کمتره یا حداقل مراعات النظیر "‌اسکرامبل ، فشار،خطوط سرعت باند ،ارتفاع و جیغ "‌ یه کلیدهایی میده . امیدوارم موفق باشید /
  • سلمازشجاعیان سلام بیت اول برام یه کم سنگین بود معنی 9G رو نمی دونم چیه منظور از نیکوتین سیگار است؟ در کل ترانتون قشنگ بود @};-
  • محمد رضا باغیشنی متاسفانه ارتباط نگرفتم @};-
  • احمد احمدی مشخصه شما وسعت واژگانت خوبه فقط چیزی که هست حداقل یک جریان دست مخاطب بدید حتی اگر نا تمام و بی نتیجه رهاش کنید و برداشت را به خود مخاطب بدید باز هم این چنین سر در گم مخاطب از شع جدا نمیشه، یه مثال بزنم مثلا توی کار جهان بینی آقای کاظم زاده توی یک بیت نتیجشو به مخاطب از اون همه واژه داده ولی شما ندادید ولی باز من از خوندن کلمات هم لذت بردم ،مرسی
  • محمد حسین بصیری رضا جان سلام دوستان یه سری انتقاد کردن گاهی قصد و غرض هم توش دیده میشه، چه بسا اگه همین ترانه را محسن نامجو خونده بود خیلیا لب به تحسین وا میکردند....! بگذریم... کارت را خوندم چندین بار، به جز 5 مصراع ابتدایی که ربط داشت به هم، ما بقی را پبوسته ندیدم، تو چنان نقل فضا میکنی بعد از اون هیجانی که تو 5 مصراع اول به خواننده میدی به یه فضای خیلی فشل (شبگرد و مرد تنها! رو امتداد اشعار) که خواننده به شدت سر در گم میشه! از مصراع 5 به بعد حتی ریتم و قافیه هم میره زیر علامت سوال!!! تو مصراع های آخرت یه سری طرح میگی که با کاما جدا کردی جالبه ولی بی نتیجه ولش میکنی به امان خدا، اصا خواننده میمونه که خب تهش چی! یه چی باید بیاد که این طرح ها را جمع کنه. مثلا تو این سبک نامجو را میبنم که تهش یه کاری میکنه تو یه نتیجه هرچند ریز بگیری مثلا توی ترانه ی "عقایدنوکانتی" تهش میگه :"حلاوت و بی‌صبری از آن من، هرچی تو دلت خواندی از آن تو" !!! یه مزاحم بات بکنم ، اگه یکی بهم میگفت ترانه ای دیدم که تو ترانش از واژه های "اسکرامبل" "جی 9" "خلوص نیت" سیگار" ماتیلیده ی نرودا" شبگرد" "اخبار" سرباز" "خروس" استفاده کرده ، اصلن باورم نمیشد سبز باشی @};-
    • سعید ابطهی دوست عزیز کدوم قصد و غرض ؟ ;)) بجای فرافکنی بهتر نیست عقاید خوذتون رو بگید و به عفاید دیگران احترام بزارید؟ مطمعنم اکثر دوستان جدا از اسم ترانه سرا و با خلوص نیت نظر میدن و واسشون فرقی نمیکنه کدوم خواننده کاررو خونده یا می خونه....
      • محمد حسین بصیری سعید جان، عزیز دل، درود فرافکنی در کار نیست، دیدی که من هم نظر انتقادی داشتم نسبت به این ترانه، نقطه ی انفصال ما اونجا میشه که من این ترانه را از نظر کیفی نسبی و خاکستری میبینم و خیلی دوستان سیاه سیاه، نگاه های مطلق در مورد هر مسئله ای ناشی از تعصب، تعصب ناشی از باور و باور عضو لا ینفک پیش داوری هست، این نظر من نیست نظر قاطبه ی بلامنازع فلاسفه هست!!! این دیدگاه یک دیدگاه جهان شمول و ریاضی واره و من با این تابع ساده ریاضی قصد و غرض برداشت کردم و واژه ی فرافکنیت را نمی پسندم!!! ولی این صحبت ها هیچکدوم باعث نمیشه که این ترانه را یک ترانه ی متوسط رو به پایین نبینم! @};-
      • رضا زهره وندی(پیمان) سلام سعید جان. خوشحالم که اینجا باز هم می بینمت.
    • رضا زهره وندی(پیمان) سلام. مرسی از نقدت. مرسی از مزاحت.
  • امیررضا طالبلو سلام جناب زهره وندی عزیز. دوجاش برای من قابل هضم نبود : یه ارتفای آنی ، با اشتهای بیمار با اشتهای بیمار چی ؟ به چی ؟ برای چی ؟ ارتفاع بیماره؟ دید بلند بیماره ؟ دید بلند فرد چیزی رو میخواد که باعث درد و بیماریه؟ مثلا چی ؟ و ... در باره این مصرع. و اما مصرع بعدی که برام هضم نشد : حکومت تعصب ، رو اشتباه تکرار ! از لحاظ وزنی مورد داره و همچنین از لحاظ ضرب آهنگ و همچنین از لحاظ جابجایی ارکان. بقیه شعر هم تصویر کاملی بهم نداد ولی در کل یه تصویر مبهمی داد که در این بیت : دختر و حرص سرباز ، تو مرز درد کشدار متجلی بود. به هر حال کار خوبی بود. اما نیاز به کار داشت ، مفهوم زیادی رو میخواستید با واژه های کم انتقال بدید یا اینکه مفهوم کوچکی رو با واژه های درشت سخت کنید. شعرهای ساده مورد پسندتره. اینا رو گفتم چون شعرتون رو خوندم و اگر نخونده بودم هیچی نمی گفتم و فقط یه لایک میزدم و میرفتم و یه خوب بود براتون میذاشتم. شادزی. @};- @};- @};- آرامش نصیبتان.
  • علیرضا روشنی سلام. خواندمتان نه یک بار بلکه دو و سه بار... اولن که با اسم قالب اینکار مشکل دارم. حالا قوی و ضعیف بودنش به کنار این کار ترانه نیست بلکه غزلیست در فضای پست مدرن. موافق نظر برخی دوستانم که گفته بودن مولف قصد به رخ کشیدن معلوماتشو به مخاطب داشته... اگه ممکنه یه بار باز کنید این به ظاهر شعر رو برای مخاطبان....
  • محمدرضا رجب پور دوست عزیز نتونستم با فضای این ترانه ارتباط برقرار کنم
  • مسعود احمدی به نظر من شاعر خواسته با واژه های سنگینی که به کار برده میزان اطلاعات عمومیش رو به رخ مخاطب بکشه،ترانه واژه سنگین نیست اگه این مدل شعر رو دوستان میپسندن برن دنبال غزل پست مدرن که تو فضاهای فلسفیش گم بشن.
    • رضا زهره وندی(پیمان) سلام مسعود. دوست عزیز در شعر من اطلاعات عمومی می بینی؟ تازه اگه هم باشه! به رخ کشیدن؟ مرسی از نقدت.
      • مسعود احمدی سلام دوست عزیز آقای زهره وندی مگه نیومدیم اینجا که نقد بشیم؟ هرکسی به اندازه ای که از ترانه میدونه نقد میکنه و کرده و هرکی یه لحن خاصی داره،ولی من اگه گفتم از طرف دوستان اگه دیدگاههاشون و ببینین اکثریت تقریبا با بنده موافقن. اگه برای نقد شدنه این کار نباید ناراحت باشین هر کسی به اندازه درکش(حالا بنده درکم از شعر و ترانه خیلی پایینه) و طببق گفته هاتون به گمانم این ترانه مخاطب خاص نداره پس هرکسی میتونه نقدش کنه ولی اگه سواد مارو در حد کارتون نمیبینید(تو همین آکادمی هستن و فقط از مکاتب شاید! فقط اسم شنیدن)حرف خودتونو زیر پا میزارین که گفتین این ترانه مخاطب خاص نداره. @};- @};- @};- @};-
      • رضا زهره وندی(پیمان) سلام مجدد. مگه من نقد کسی رو زیر سوال بردم؟
  • شهلا شورگشتی استفاده از واژه های سنگین رو تو ترانه تون دوست دارم.
  • شادی وکیلی سلام اسکرامبل؟ نفهمیدم کلا شعرتونو نفهمیدم
  • فریبا سید موسوی سلام .خوندمتون ..راستش هیچ رقمه نتونستم ارتباط برقرار کنم (اسکرامبل ) اصلا چی هست ..تنها حکومت تعصب رو تونستم درک کنم چون توو ترانه (میشه از شب پره گفت ) نوشته بودم ..با توجه به زبون بسیار سنگین ترانتون الان متوجه شدم که چرا ترانه های گویا و ساده بیان ، رو نمی پسندیدید.ولی خوب اینم سبکیه .با اجازتون اسمشو می ذارم سبک جرثقیلی ;)) مثل منگولیسم من :"> به هر حال ممنون که زحمت کشیده بودید.با سپاس @};- @};-
  • شاهين راشدي سلام. اسم این کار چیه؟ من که هیچی نفهمیدم.البته شاید من نفهمم.ولی هیچ مولفه ای از ترانه نداشت.
  • حميده سادات غفوريان سلام آقای زهره وندی حقیقتش با خوندن ترانه تون شوکه شدم! با توجه به اون همه سخت گیری و گاهی بهانه جویی ای که توی نقدهاتون داشتید ازتون توقع ترانه ی خییییییییییییییییلی قوی تری رو داشتم. این تکنیک که با آوردن صرفا چندتا کلمه ی نسبتا ناملموس که برای مخاطب ناآشناست توی شعر سعی کنیم مخاطبمون رو فریب بدیم که با خودش بگه حتما من نمیفهمم! وبشه حکایت لباس پادشاه خیلی وقته که دیگه جواب نمیده. مخاطب ما باهوش ترازاونه که فریب بخوره حالا حتی اگه ندونه اسکرامبل چیه خیلی راحت توی اینترنت جستجو میکنه و وای به حال شاعر اگه بیخود وبی جهت این دست تعابیر رو آورده باشه!!!! این علامتهای تعجب هم هیچکاری برای شعرتون نکرده. اولین نکته درباره ترانه تون اینه که با توجه به فرم ومفهوم اصلا وزن خوبی استفاده نشده (البته من به این مهم باور دارم که شعر خودش هویتش رو انتخاب میکنه) اما قطعا شاعر باید بهتر ازهرکس بدونه چه لباسی به شعرش برازنده تره، این وزن به خاطر اینکه ایجاب میکنه تند خونده بشه باعث میشه مخاطب سریع ازکنارواژه ها رد بشه و فرصت تامل روی مفهوم رو پیدا نکنه البته امیدوارم این اتفاق تعمّدی نباشه! واما نکته ی بعد برفرض که من همه ی این ترکیبهای نامانوس وتصنعی رو توی شعرتون پذیرفتم،حالا یه سوال مهم؛ خوب آخرش چیییییییییییییییییییییییی؟! امیدوارم برای پاسخ این سوال برای من اسم چندین چند مکتب وسبک رو اینجا تل انبارنکنید مثل دادائیسم و نیهیلیسم و باروک و.... که اصلا نمیتونم این عقیم موندن شعر رو تحت لوای هیچ مکتبی بپذیرم. ترانه تون دقیقا برای من مثل یه لیست از اسم های نامربوط بودکه منتظر بودم درانتها خودتون حلقه ی مرتبط رو برام رو کنید، یا این همه پریشانی به جایی ختم بشه واینکه نشد یعنی خیلی بد! اگه حوصله ی مزاح داشته باشد میگم یاد شعر مهران مدیری توی مرد هزارچهره افتادم. پوتین برای سربازان پول آب جدا پول گاز جدا ;)) البته اون شعر باتمام شلخته بودن حرفی برای گفتن داشت. درنهایت لُب کلامم اینه که من کوچیکترین اعتقادی به مبحث یا ب(هتربگم مغالطه ی)مخاطب عام ومخاطب خاص ندارم و معتقدم شعر اگه شعرباشه حتی یه دستفروش هم به سهم خودش میتونه درکش کنه. امیدوارم درآینده ازتون ((شعـــــــــر بخونم)) نه لیست اصطلاحات جنگی واسامی اغواکننده! چون خودتون درنقد صراحت دارید مطمئنم از صراحتم ناراحت نمیشید. ((آرامش نصیبتان))
    • رضا زهره وندی(پیمان) سلام. می دونی! نقدت رو خوندم بی اختیار یاد تعبیر والتر بنیامین از منتقد افتادم. من کاری به ترانه ام ندارم هرچند می تونم برای تک تک لغاتی که نشستن دلیل بیارم و روایت و پیرنگ کار رو بیان کنم ولی اصلا نیاز نمی بینم. در ضمن دوست عزیز چرا این حس بهتون دست داد که یادی از مخاطب خاص کنی؟ و چرا با دید دانای کل چوب حراج بر مکاتب زدی به بهانه ی اینکه کلن ترانه ی من عقیمه.(باور کن همین حرف به ظاهر ساده که من هم می دونم منظورتون چیه چه بلایی سر کسانی میاره که تو همین آکادمی هستن و فقط از مکاتب شاید! فقط اسم شنیدن) آها راستی یه مغلطه تو نقدتون دیدم(با توجه به اون همه سخت گیری و گاهی بهانه جویی ای که توی نقدهاتون داشتید ازتون توقع ترانه ی خییییییییییییییییلی قوی تری رو داشتم.) مرسی از وقتی که واسه ترانه گذاشتی. مرسی از بودنت.
      • حميده سادات غفوريان سلام مجدد که اینطور :-? ممنونم از لطفتون البته تاریخ ثابت کرده به حرف آلمانی جماعت خیلی نمیشه اعتماد کرد. خیلی خوبه که خودتون میتونید برای اتفاقات تو ترانه تون دلیل بیارید اگه خودتون هم دلیلش رو ندونیدکه فاجعه س! ولی این مخاطبه که باید قضاوت کنه، نه؟ من چوب حراج به مکاتب نزدم اتفاقا متعقدم همه شون فوق العاده ارزشمندن اما بلا نسبت شما بعضیا عادت دارن وقتی شعرشون مشکل داره وصلش کنن به یه سبک ومکتب خاصی واینجوری توجیهش کنن. راستی منظورم چیه؟! خوب این مغالطه ش کجاست؟ :-? :S خواهش میکنم انجام وظیفه بود :-) ((شادباشیـــــــد))
      • رضا زهره وندی(پیمان) @};-
  • معصومه قریشی درود بر شما جناب زهره وندی من و یاد ترانه های آقای بابایی انداختید از این حیث که کلی واژه جدید یادمون دادید :-) کار زیبایی بوود مخصوصا این قسمت : سروده های مضحک، تو سینه های افراد حکومت تعصب، رو اشتباه تکرار خطا و منطق بکر، یه منطق خروسی شباهت دوگانه! میان پخش اخبار =D> =D> پسندیدم @};- @};-
  • مریم آرام سلام بر شما . ترانه تون مخاطبش خاص بود . ولی خب خیلی قسمتاش برام جالب بود و فضای جدیدی داشت . شاد بمونید @};-
  • میلاد عزیزی درود بر شما پیمان جان زیبا بود دوست داشتم =D> =D> =D>
  • سعید ابطهی درود هجوم تصاویر و تشبیه هات صرفا یک اثررو خاص نمیکنه یکی دیگر از خصوصیات ترانه تلفیق اون با موسیقی و ارتباط برقرار کرذن با مخاطب عام میباشد که اگر با دیده خوشبینانه تر نگاه کنیم به نظرم مخاطب خاصم ارتباط زیادی با این کار نتونه بگیره قلمت نویسا
  • موسی صادقی خطا و منطق بکر، یه منطق خروسی شباهت دوگانه! میان پخش اخبار :-S ;)) عالی دوست عزیز @};- لایک @};-
  • هادی صمدپور سلام جناب زهره وندی همیشه کارتون خاص و زیباست لایک @};-
  • سوگند انصاری بابا لایک عالی بود من که خیلی لذت بردم =D> =D> =D> =D> =D>
    • مسعود احمدی سلام خانم انصاری اگه بی ادبی نباشه میخوام بدونم شما از این ترانه چه مفهومی برداشت کردین چون من و اکثر دوستان از فهم این ترانه که بیشتر شبیه بازی با واژه هاست و به نوعی تقلید از کارهای یغما گلروییه(البته کارای یغما مفهومش رو میرسونه این فقط یه تقلیده)عاجز موندیم و سخت در پی این هستیم که مفهمش رو بدونیم. با تشکر
      • رضا زهره وندی(پیمان) مسعود عزیز: ترور می کنی؟چرا؟ اون هم با نوستالژی دوستان؟!!؟ به هر حال ممنون از حضورت.
    • رضا زهره وندی(پیمان) ممنون سوگند عزیز.
  • علی محمدی ببخشید متوجه نشدم چی میخواید بگید فقط یک سری تشبیه دیدم روایتی که در ترانه نیست ، بحث سر چی هست اصلا برادر :-?