وحشت کویر
آسمون وقتی غریبه س
که توقصه هام نباشی
شبامرواریدعشقو
توی لحظه هام نپاشی
روی هرثانیه انگار
قصه ی چشم توپیداس
کاشکی بی توبودن من
بشه اون حسی که رویاس
یه بغل شعرصمیمی
باشه ارزونی دستات
توکمک کن که نمونم
توی بهت سردچشمات
حالاباورمی کنم که
بی تووحشت کویرم
اگه بارونم نباشی
مثه آسمون میمیرم
مثه آسمون میمیرم…