دوست داشتن مثل جنگه...اگر در آغوش هم باشند جهان هر روز متولد میشود...

شعله ور

دوست داشتن مثل جنگه...اگر در آغوش هم باشند جهان هر روز متولد میشود...

در این شب های تن فرسا

 من از فردا گریزانم

کجا گم کرده ام خود را

 نمی دانم نمی دانم

 

کسی پیدا کند من را

 در این فصل فراموشی

که تقدیرم گره خورده

 در این زندان خاموشی

 

دوباره شعله ور شو عشق

 براین خاکستر بی جان

چه آغازی چه فرجامی

 شدم در غار خود پنهان

 

ببر من را که بی تابم

 در این تنهایی و تردید

نشانم ده از این روزن

 طلوعی تازه از خورشید

 

نزار چشماتو روی هم

من از دیروز بیدارم

برای دیدن مهتاب

همه چشما رو کم دارم

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/117878کپی شد!
121
۱۵
۳