گریهی یه مرد
تو این سکوت سرد شهر، صدای گریهی یه مرد
تو آسمون پیچید و غم دوباره تو سرش یه درد
دوباره تو تنهاییاش دلش رو به دریا میزد
سیگار آخریشو با کبریت تر روشن میکرد
***
یه پک زد و گذشتشو با هوس تو دوره کرد
یه بچهی رنگ پریده فراری از جنگ و نبرد
به پک دوم که رسید گذشتشو دیگه ندید
از قفس گذشته ها با پر و بال تو پرید
دفتر تنهاییاشو توی یه صندوقچه گذاشت
به جز تو توی زندگیش امید دیگه ای نداشت
نگاه تو قلب اونو مثل ستاره چیده بود
تو اون شبای سوتوکور تو روفرشته دیده بود
تو رفتی از اینجا و غم کلید این دخمه شده
پسر نه ! مرد غصمون مرید این دخمه شده
***
تو این هوا و سوز سرد صدای گریه یه مرد
تو آسمون پیچید و غم دوباره تو سرش یه درد
دوباره تو تنهاییاش دلش رو به دریا میزد
سیگار آخریشو با کبریت تر روشن می کرد.