نامه
نامه
له و داغون مث برگم هزار بار پای عابر روم رفته
من از پرسه زدن تو کوچه ها چند وقتیه که آبروم رفته
له و داغون مث برگم هزار بار پای عابر روم رفته
من از پرسه زدن تو کوچه ها چند وقتیه که آبروم رفته
شدم مث یه آدم که توی ذهنش پر از فکر ای ناجوره
توی دلشوره هام هرشب یکی رختاشو میشوره
تمومه شهرو دنباله کسی میرم که دیگه بر نمیگرده
همون وقتی که چشمامو بهش آلوده میکرده
دلم میخواد که برگردم به اون لحظه همون ساعت
برام چیزی نمونده جز یه نامه و یه چند تا خط