جزیره

جزیره

جزیره

جزیره

آخرین مرغ مهاجر پر کشیده از جزیره

این جزیره آروم آروم داره توی دریا میره

فردا دریا گور اونه هیچی از اون نمی مونه

نفس های آ خرینه جزیره فردا می میره

اما نه… هنوز یه جوجه روی ساحل جزیره است

بال و پر می زنه اما نمی تونه پر بگیره

اگه امروز بره رفته اگرم بمونه مونده

امروز آخرین امیده یعنی فردا خیلی دیره

یعنی اینجا موندگاره اگه فردا بد بیاره

یعنی تو اوج رهایی بدون قفس اسیره

من اسیره این جزیرم فردا از اینجا نمیرم

می دونم که سرنوشته یکی ام جوون بمیره

رفیقام که پر کشیدن منو این گوشه ندیدن

بیچاره اس پرنده ای که دل کوچیکش بگیره

من و این جزیره با هم دل به دست دریا می دیم

کفن جزیره دریا تابوت منم جزیره

من و این جزیره با هم قلبمون خونۀ عشقه

برای یه قلب عاشق حتی دریا هم حقیره

https://www.academytaraneh.com/115444کپی شد!
359
۸

  • gelauol2005 درود بر شما سرکار خانوم بیرانوند خواندم و لذت بردم توانایی شما در سرودن ذاتی ست و این موهبتی ست که نصیب هر کس نمی‌شود تابنده بمانید و برقرار
  • حامد تقی خواه فارغ ازین ها من موندم وقتی "سکوتت را بغل کن" ات انقدر خوبه این چرا همچینه --- برای اونم مینویسم اون خوبه
  • حامد تقی خواه آخرین مرغ مهاجر پر کشیده از جزیره این جزیره آروم آروم داره توی دریا میره فردا دریا گور اونه هیچی از اون نمی مونه نفس های آ خرینه جزیره فردا می میره * سه مصراع متوالی داره یه حرف رو میزنه آیا واقعا نیازی بود ؟ ایا این موجب کاهش گیرایی کار نمیشه ؟ به عقیده من میشه فار, ازون وقتی داریم از یه چیز مشخض مث جزیره سخن میگیم چرا در مصراع چهارم باید بگیم نفس های آخرینه و مجهول صحبت کنیم این **** اما نه… هنوز یه جوجه روی ساحل جزیره است بال و پر می زنه اما نمی تونه پر بگیره اگه امروز بره رفته اگرم بمونه مونده امروز آخرین امیده یعنی فردا خیلی دیره **** امروز اخرین امیده یا رفتن آخرین امیده؟ کدومشون کاریزمای امید بودن داره؟ و اینکه اگرم امروز بره رفته بمونه هم مونده به ادم حس بی تفاوتی میده درحالی ک حد اقل برای شاعر فکر نمیکنم بی اهمیت بوده باشه موندن یا نموندن **** یعنی اینجا موندگاره اگه فردا بد بیاره یعنی تو اوج رهایی بدون قفس اسیره من اسیره این جزیرم فردا از اینجا نمیرم می دونم که سرنوشته یکی ام جوون بمیره *** تکرار ها باید برای خس امیزی بیشتر باشه نه تلاش برای قانع کردن یه شاعر باید بنویسه و رد بشه و به تعداد تمام افرادی ک شعرش رو میخونن تفاسیر مختلفی وجود داره پس وظیفه شاید القای نظر نیس بعد از اول داری میگی امروز اخرین فرصت رفتنه باز اینجا میگی فردا از اینجا نمیرم ؟ حالا این به کنار دلیل نرفتنت نباید مشخص باشه ؟ جدای از این نمیدونم چقدر با فراید محو شدن یه جزیره آشنایی اما مسلما یه امر ناگهانی نیست که امروز باشه و فردا ناپدید بشه مگر در عالم شعر ئ یا هزاران تن دینامیت .. جدای ازین چیشد ک ناگهان راوی شعر عوض شد از دانای کل رسید به اول شخص برای یه کسی ک تجربه رمان داره این تغییر بی مقدمه ناخوشاینده **** چند کلامی مهمونت کردم امیدوارم پراکنده گویی هام کمکی بکنه راستی همیشه تاریخ بزن شعر هات رو حد اقل برای خودت تا سیر کلامیت مشخص شه....شادزی
    • آرزوبیرانوند Mahshar666 درود استاد من همیشه از نقد استقبال میکنم اگر شعرهام رو خونده باشی سبک من کلا چهار پاره است چه چهارپاره های عامیانه چه ادبی ولی بعضیهاش غزل و مثنوی وغیره است من سعی میکنم همه جور شعری را امتحان کنم سرودنش رو و حق با شماست شما واقعا منتقد عالی هستین،چشم سعی میکنم تو ترانه سرایی بهتر شوم.بازهم درود برشما???
  • حامد تقی خواه امشب بی خوابی زده به سرم کمی قلم فرسایی میکنم شاید مفید باشه بخاظر نوع کامنت های سایت فواضل سخن رئ سعی میکنم با ستاره مشخص کنم
  • elhamabadehee7736@gmail.com درود لذت بردم .