کلافه

( کلافه )

 

تو نیستی و من اینروزا

از خودمم بدم میاد

مثلِ یه لَکّه رو تن
ِ
سپیدیِ ملافه ام

غروبِ تلخِ جمعه و

سکوتِ سنگین اُتاق

هم از خودم هم از غم
ِ
نبودنت کلافه ام

یادته اولین قرار

اون جایِ شیک و با کلاس؟

الان یه ساله جمعه ها

چشم به رات توو کافه ام

ترسیدی چشممون کنن

گفتم خُرافاتی نباش

حالا خودم قربونیه

تلخِ همون خُرافه ام

صد تا خاطر خواه.. داری

اما میونِ اون همه

چرا فقط منم که این

وسط..برات اضافه ام؟

میرم بخوابم که توو خواب

هر چیزی بر عکس میشه

تو مهربون میشی و من

یه مرد خوش قیافه ام !!

شاعر :
( عباس مقدم )

https://www.academytaraneh.com/115348کپی شد!
346
۸
۱
۳