داش آکُل
با ادای احترام به اساتید جاودانهی سینما و موسیقی منوچهر اسماعیلی، مسعود کیمیایی، اسفندیار منفردزاده، بهروز وثوقی و…
به رسم و رسوم برادرکُشی
بزن ضربهی آخرو بامَرام!
دیگه بَسَّمِه برزخ انتظار
دیگه بَسّه بازی توی این دِرام
جلوم هستی و تیزی توو مشتِته
جلوم هستی اما نمیگی چِته
چِشامو میبندم بزن نارفیق!
نمیخوام ببینم چی توو چشمته
کجا مونده قیصر؟ بیا داش آکُل!
که فرمونو با دستِ خالی زدن!
اُ سید توو جوب، خوابه از نشئگی!
گَوَزنا رُ توو این حوالی زدن!
کاکا رستم همدستِ آبمَنگُلاس!
تو رُ توو خودت بد فرو بُردَن و
غمِ عشق مرجان و لوطیگری
دَمارِ دلت رُ درآوُردَن و
نخواستی رو صحنه تیاترت کنن!
میزانسِن با معشوقه آماده بود
تو لب تر نکردی وگرنه واسَهت
رُلِ مردِ اول شدن ساده بود
کبوده تنِت بَسکه کوبیدنت
ازون بدترم دیدنِ قیصره
رفیقِت رُ آخر زمینِش زدن
غم اون تو رُ تا کجا میبره؟
بیا داش آکُل! سیدو جَم کن!
بیا گَردُ از رو کُتِش پاک کن!
تو لوطیگری رو تمومش کُن و
با دستِ خودت فرمونو خاک کن
پلانی که تیزی توو قلب منه!
توو اون صحنه سید تَهِش لوطیه!
سکانسی که پایانِشم داش آکُل
رو دستای مرجان و یه طوطیه!
#مهدی_دمیزاده
#مهدیدمیزاده
#قیصر #داش آکُل #گوزنها
#منوچهر_اسماعیلی
#مسعود_کیمیائی
#بهروز_وثوقی
#اسفندیار_منفردزاده
کانال تلگرام اشعار و نوشته ها:
https://t.me/MehdiDamizadeh