من اینجا هستم که تو دستور بدی
تا که بشن خاطره آرزوهات
محو تماشای توأم گل من
وقتی که بارون میشینه رو موهات
هر چی میخوای بگو ، غریبی نکن
من تا ابد میخوام باشم اسیرت
وای که چه آتیشی به جونم انداخت
این چشمهای آبی و سر به زیرت …
سرورم ، امپراتور
میخوام شما رو بدجور
دلبر ناز و مغرور
فقط بده تو دستور
چه حالی داره قلبم ، نمیشه توصیفش کرد
بی تو نذار بمیرم ، بشم یه روح شبگرد
عکساتو هی میبوسم، هستی برام مقدس
دروازه ی دل من ، رو همه جز تو بَستس
خبر نداری هستم ، یه عمره کشته مرده ت
تویی همون که جونم ، میدم برای خنده ت
یه کمی عاشقم باش ، جز تو کسی ندارم
بی بهونه میخوامت ، تنها تویی نگارم
این دل بی قرارو ، بردی تو زیر ساتور
تمام هستی من ، فدای امپراتور …
سرورم ، امپراتور
میخوام شما رو بدجور
دلبر ناز و مغرور
فقط بده تو دستور
از این نویسنده بیشتر بخوانید: