تقدیم به همسرم و زنان رنج دیده کشورم
زن
ترانه زن شماره یک
وقتی که دست فاجعه، خط جدایی می کشید
شبهای بی ستاره رو می شد توو چشمای تو دید
روزهای بی حوصلگی،عمری پر از دلواپسی
نگاه سر در گم تو،توو تنهایی و بی کسی
و فردا های بی طلوع، یه آسمونِ بی خورشید
توو کاغذِ حکم قضا، توو دستهای تو می شد دید
تو بی پناه تر از خودت کسی نبود ، پناه شدی
روو سرِ طفلت شبی که متهم گناه شدی
کشیدیم و ساختیم برات، چاردیواری رو تنگ و تار
به زیر سایه های سرد پژمرد تنِ مثل بهار
کسی که نیس دست تو رو بگیره توو تاریکیا
همقدم سایه شدن ، کارت شده تازگیا
لبخند رو لبهات یخ زد و زمستون به موهات رسید
بس که بهاری بود دلت، پاییزتم هیشکی ندید
شبهای بی ستاره رو می شد توو چشمای تو دید
وقتی که دست فاجعه خط جدایی می کشید