مخفی
الان چن ساله می‌دونم که دستات
تو دستای یکی دیگه‌ست عزیزم
حواست پیش من نیستو می‌دونم
به حرفایی که اون می‌گه‌ست عزیزم
بگو چی شد تموم زندگیت شد
چه‌جوری چشمتو رو خوبیام بست
چی شد انقد بهت نزدیک شد که
توی عکسای دوتاییمونم هست
بگو هرچی تو این سالا نگفتی
نمی‌خوام تو دلت حرفی بمونه
سکوتم رو نذار پای نخواستن
یه دردایی باید مخفی بمونه
یه دردایی باید تا عمر داری
توی سینه‌ت بمونه دفن باشه
یه وقتایی مرور خاطراتت
نمک میشه که رو زخمت بپاشه
چه اصراری داری با من بمونی
در این خونه بازه واسه رفتن
تا وقتی که دلت اینجا نباشه
چه فرقی داره این موندن واسه من
بگو هرچی تو این سالا نگفتی
نمی‌خوام تو دلت حرفی بمونه
سکوتم رو نذار پای نخواستن
یه دردایی باید مخفی بمونه
یه دردایی باید تا عمر داری
توی سینه‌ت بمونه دفن باشه
یه وقتایی مرور خاطراتت
نمک میشه که رو زخمت بپاشه
معصومه_قریشی
samimaneh68
سلام ترانه نابی ازتون خوندم من تا قبل غزل میگفتم مدتی است رو آوردم به ترانه اگه میشه ترانه های من رو دنبال کنید و نظر بدید ممنون
معصومه قریشی
درود سپاس از توجهتون، حتما ??
FAHIMEMIRSHEKAR
لایک ⚘قلمتان سبز☘
رشید زرین
بسیار عالی
آزاده ربانی
درود معصومه جان ترانه ی خوبی ازت خوندم و خوشحالم که‌هستی وخوشحالم می‌کنی که به ترانه ها سربزنی و نظربدی و کمک کنی که دوستانی که تازه اومدن بتونن به نقاط ضعف و قوتشون پی ببرند منتظر کارهای زیبای دیگه ت هم در بروزرسانی های بعدی هستم لایک