گونه ی چالت
آه ازشب
دل من هواتوکرد باز امشب
گوشه چشمی توبنداز امشب
چشم تودنیارو باز عاشق کرد
پروانه ی عاشق به تمنای وصالت
ازرویِ مهِ توشده است غرق خجالت
ای وای از آن رو،آن چشم ودو ابرو
مجنون دوعالم بخورد قبطه به حالت
ناز ازتو،بال ازمن و پرواز ازتو
رقص ازمن و آواز از تو
گردید جهان دوباره آغاز ازتو
مجنون شدم ومحو تماشای جمالت
یک شهر به هم ریخته آن گونه چالت
ای وای فریبا،آن خنده ی زیبا
طعنه زده بر شوکت شب گوشه خالت
آن خال سیاهت،آن صورت ماهت،قربان تو وطرز نگاهت،یاری بده برعاشق درمانده راهت