رویایِ زنانه
بهترین نقشو تو بازی کردی
یه #کارکترِ قوی و مغرور
کسی که عاشقِ تنهاییه وُ
منی که به دل سپردن مجبور
کتِ چرمِ تو به چشمِ من هنوز
شیک و مردونهترین تنپوشه
توی رویای زنونهم کتِ تو
واسه گریه بهترین آغوشه
نقشِ چشمات خونه ی قاجاری
که با پلکت رو سرم آواره
نگاهت مثلِ زمستونی ِ که
از بهارِ بعد از اون بیزاره
تو که از خودت میدونستی منو
چرا به لجبازی عادت کردی ؟
جایی که شمشیرو از رو بستی
تنها به خودت خیانت کردی
انقدر زخمی شدی از این و اون
که دیگه کسی و مرهم نمیخوای
انقدر خوشحالیات دور شدن
که دیگه حسی به جز غم نمیخوای
واسه تو نقش نمیشه بازی کرد
من همیشه پیشِ تو خودم بودم
تو یه بازیگرِ حرفه ای شدی
منم اون که آخرش عاشق شدم