בȷԛѻɫ
از من که رد میشی
از من که رد میشی بارون شرو(ع) میشه این تازه آغاز ِ یه کابوسه...
به نام حق
از من که رد میشی بارون شرو(ع) میشه
این تازه آغاز ِ یه کابوسه
بعد از تو آشوبم روز و شبام عین ِ
پیچ و خمای جاده چالوسه
…
از من که رد میشی دلشوره میگیرم
چون مطمئنم بر نمی گردی
زیر لبم میگم با رفتنت ای کاش
تنهاتر از قبلم نمی کردی!
…
میری! قدم هاتو آهسته تر بردار
این جاده میره سمت بیراهه
با رفتنت کم کم جون می کنه نبضم
دستای سردم از تو کوتاهه
…
چشمامو می بندم نزدیک تر میشی
میبینی عشقو تو جنون من
چشماتو می بندی هی دورتر میشی
دنبال چی میری بدون من؟
…
“هر اومدی حتما یه رفتنی داره”
این جمله رو همیشه می گفتی
من تازه می فهمم منظور تو چی بود!
قول داده بودی میری و رفتی
…
لحن سکوت تو زنده به گورم کرد
تو سینه ی سرد ِ یه قبرستون
از بس هوا سرده خورشید یخ بسته
بوران زده تو ظلّ ِ تابستون
…
دنیای ما بی هم دور از تصور بود
مثل یه خونه؛ بی در و دیوار
اما حقیقت داشت از دست هم رفتیم
شاید خودم مقصرم این بار
امضاء: בȷԛѻɫ
ممنون میشم نظر بدید. ارادت