کار برای تئاتر کابوس رویای آدمک ساخته شد

مجسمه

این کار ملودیکاله

بارون نمیزنه

چتر تو وا نکن

این اشک چشمامه

آبرو نگاه نکن

گفتم تموم عمر

سمت تو رو کنم

حالا تو رفتی و

با کی شروع کنم

کابوس رویای منی

دلم رو میشکنی

حرفی نمی زنی

فکر بریدنی

دل گیرم از دست خودم

که عاشقت شدم

که کاش نمی شدم

تو خلوت خودم

من عاشقت شدم

عاشق توام

من

مثله مجسمه

بی اختیار مو

تو

دستاتو می کشی

از توی دستامو

می گی باید بری

باید جدا بشیم

حالا بدون هم

باید کجا بریم؟

کابوس رویای منی

دلم رو میشکنی

حرفی نمی زنی

فکر بریدنی

دل گیرم از دست خودم

که عاشقت شدم

که کاش نمی شدم

تو خلوت خودم

من عاشقت شدم

عاشق توام

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/112340کپی شد!
691