کمک کن

 

کمک کن ترسو از قلبم بگیرم

کمک کن تا هنوزم فرصتی هست

شاید دیره واسه گفتن حرفام

ولی این حس با سرخوردگی زندست

شاید فرصت نشه بازم ببافم

کلاف درهم این زندگی رو

نمیشه که دوباره سر بگیریم

باهم لجبازی و یک دندگی رو

کمک کن تا نفس از نو بگیره

یه حس خسته ی گیج و کلافه

ببین خیلی قشنگه که این احساس

یه روح عاشقانه از ما داره

من این بغضو شکستم تو ترانم

دارم حس میکنم چشمات میخنده

بازم فرصت واسه این عاشقی هست

که این دیوونه چشماتو میفهمه

کمک کن ترسو از قلبم بگیرم

کمک کن تا هنوزم فرصتی هست

شاید دیره واسه گفتن حرفام

ولی این حس با سرخوردگی زندست

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/110898کپی شد!
903
۸
۱