تموم ذهن من
دارم حس میکنم..
######
تموم ذهــــنِ من از خاطراتــــت
یه تصویره که سالها خاک خورده
دارم حس میکنم دستایی رو که
به رنگ خون لبهات لاک خورده
.
یه سربازی که دور افتاده از مرز
به برجک های چشمت دل سپرده
واســه تو، دل بریده از همه کس
جلوی صدتا آشنـــا زخم خورده
.
تو میگفتی توو این آشفته بازار
منـــم هم دردتم ای بغض فرهاد
نمیدونی که بعد از رفتـــــن تـــو
شیرین هم رفتناشو یاد می داد
.
تو اغوشت اگه یه ذره جا هست
واسم اون پیرهن آبی تو به تن کن
به اشک تو فقط محتاجم امشب
یکم از حال خوبت سهم من کن
#داروش شریفی