" تقدیم به همهی مادران عزیز"
مادر
مادر بگیر دستامو، بازم خواب بد دیدم
مادر بگیر دستامو محکم، خیلی ترسیدم
مادر تو که هیچوخ منو تنها نمیذاری؟
مادر، بگو مثل گذشته دوستم داری!
بچه شدم مادر برام لالایی میخونی؟
سردم بشه تو این شبا، رومو میپوشونی؟
باحوصله مثل قدیم موهامو میبافی؟
ازخاطراتِ تلخ و شیرین قصه میبافی؟
یادت میاد جای دوتامون غصه میخوردی؟
تا تب میکردم، واسه من صد بار میمردی؟
هرجا که تو دستامو ول کردی زمین خوردم
هروخ دعات پشت سرم نبود بد آوُردَم
دلواپسم میشی هنوزم وقتی غم دارم
من خیلی به آغوش امنِ تو بدهکارم
بازم بغل کن خستگیهامو پُرِ دردم
مادر منو ببخش خیلی اذیتت کردم
بچه شدم مادر برام لالایی میخونی؟
سردم بشه تو این شبا، رومو میپوشونی؟
باحوصله مثل قدیم موهامو میبافی؟
ازخاطراتِ تلخ و شیرین قصه میبافی؟
“سپیده سعادت”
۱۸اسفند۱۳۹۶