فراموش
من و از پنجره کم کن/ توی پرسه های بارون
خط بکش رو خاطرات /مرد تنهای غزل خون
خط بکش رو جاده ای که/من و با تو آشنا کرد
واسه آخرین قناری/کوچه رو پر از صدا کرد
توی هر ترانه کم کن/ عطر خیس بوسه هامو
پس بگیر از لب دریا/قطره قطره خنده هامو
بی خیال اینکه بی تو/توی گریه ها اسیرم
بی خیال اینکه بی تو/روزی صد دفه می میرم
بزن آتیش و رها کن/تن این بیشه دردو
با نگاه سرد و خستت/بشکن این غرور مردو
مرد این قصه غریبس/با خیال خیس دستات
سهمی از هوا نداره/توی فرصتِ نفسهات