به خاطر تو
تو رفتی وآمدنت شد سوال
سوالی که جوابش بود توی خیال
تو رفتی و ستاره کم سو شد
خوشی رخت بست وخم به ابرو شد
چشم به جاده ها و جاده ها یخ بسته اند
طی می شوند با پاهایی که خسته اند
گیج و سردرگم و بی محابا به هر سو
بی تو به آب میدهم گلهایی که دسته اند
پس بشنو ناله ی این برگ زرد را
سکین بده به مهر این ضجه و درد را
از روی آلبوم خاطراتمون
بگیر متروکیِ این خاک و گرد را
تو بودی این هوا واسم نفس بود
تو و خدای عشق برایم بس بود
به خاطر تو بود این که حالا هستم
اما رفتی و در خود چندین بار شکستم
تو یک معنی بودی واسه ی عاشقی
تو هر ثانیه ام بودی دقایقی
به خاطر تو بود این حالی که داشتم
اما رفتی و شکست پر و بالی که داشتم