نسل سوخته(دهه شصت)
هزاره های بی پاسخ:
شهرر شلوغ و آدما درگیر
لنگ نون سُفرَشون موندن!
توی عَصرِ سیاه دیکتاتور
ذکر أَلعفو خدا خدا خوندن
نسلِ پنجاه و رژیم خودکامه
حرفِ نسلش سقوط شاه بوده
سرخوشا! که نفت وُ نون مُفتِ
آخرِ قصه چاله چاه بوده!!
#نسل_سوخته بعد از این نسل
نسل جنگ بود و موجِ خمپاره
زیر آتیشِ تانک بَعثی ها
داغ خردل توو سینشون داره
عَصرِ نَقل٘ از خُود گُذشتن بود
مرد جنگش هوای رستن داشت
زن توو جنگ نَرم دور از مردِش
حاصلِ عِشق وُ آبستِن داشت
فصل صلح یا قبول آتش بَس
بعد هشت سال نَبردِ نا فرجام
آی هَمسَنگَر کُجا جا موندی
تویِ حَبسی ، شَهید یا گُمنام!؟
این طَرف توو جَنگ جا مونده
مردِ جَنگی که زیر آتیش بود
موج جنگ چیکار با اون کرد
فکر دوایِ درد بی پارتیش بود
نسل هفت سنگ- اَتل مَتَل ،یُویُو
قصه از کلاغ که بی مَقصَد بود
بند پوتینُ بست که تا عازم شه
پای دل بُریدَن هَم مُردد بود!
نسل بادبادکهای دست سازیکه
با یه نخ توو هوا ناز رَقصیدن(د)
چرخ دستی اوج اتو سواریشون
شصتی های با صفا پوسیدن(د)
#حسین_خزایی
#نسل_سوخته_دهه_شصت