نقیضه نویسی طنز بر ترانه ی "ده سال بعد از حال این روزام" اثر حسین غیاثی
ده سال بعد از درس و دانشگاه
با مدرکی بی مایه درگیرم
گفتم جهان،با علم یعنی مرگ
ده ساله خرخونم، نمی میرم!
ده سال بعد ، این مدرک کوفتی
کنجِ درِ هر کوزه ای خوابه
من گفتم و استاد موافق نیست
درس و کلاس بدجور رو اعصابه!
ده سال بعـــد از فرطِ خرخونی
حتی نمیشه وااستم رو پام!
از بیکاری، قرمز،سفید،آبی
ژاکت میبافم واسه ی بابام!
می ترسم از این درسِ وامونده
از آشِ کشکای ننه برجیس!
از رفت و آمدهای مشکوک و
از شوهری کـــه دیگه اونم نیس!
گرم ِ درِ هم گوشی و نیشن
که کی همش خوابه تا لنگ ظهر
خوراکِ سرکوفتاشونو میدم
با مدرکِ از هرکجا رد خور !
ده سال ِ به این روزا می خندم
درس و کتاب،آینده ای واهی
ده سال ِاز بس میخونم آخر
با کله میرم تا تهِ چاهی !
یک عمر بعد از درس و دانشگاه
یک دوره گردم توی این کوچه
میخام پولامو بشمرم اما
دستام بهم چسبیده و نوچه!