منو شبو بارون
بازم یه شب بارونو من
گریه ی پشت پنجره
وسوسه ی شکستنه
قفل سکوته حنجره
دوباره کار من شده
بستن بال خاطره
شکنجه ی پرنده ای
که خیلی دوس داره بره
پرنده ای که نمیخواد
اسیر این خونه بشه
توو این سکوت لعنتی
عاصی و دیوونه بشه
کنج قفس نشسته وُ
شبیه مرده ها شده
توو فکر پروازه ولی
از آسمون جدا شده
دوباره بارونو سکوت
فنجون چای و صندلی
دوباره سر رسیدن
شب با لباس مخملی
ستاره ها برق می زدن
توو چشم با کلاس اون
بارون زد و حالا شدن
پولکی لباس اون
بازم یه شب بارونو من
گریه ی پشت پنجره
وسوسه ی شکستنه
قفل سکوته حنجره