کاسه صبر

نمیخوام بمونی توو این حالی که
حواست پی بی قراریم نبود
کسی جز خودم باعثه این همه
گرفتاری و بدبیاریم نبود
…………
برو ذره ای شک نکن … رفتنت
با اینکه خودش مرگه تدریجیه
ولی فک نکن به شکسته دلی
که حالش مث برگ پاییزیه
…………
تو از بازی و من از این دلهره
رها شیم شاید دوتامون برو
جدایی یه وقتایی آرامشه
که راضیه حتی خدامون برو
…………
یه روزی تموم وجودم شدی
به جز تو بریدم دیگه از همه
ادامه نمیدم … بریدم … ولی
میدونم بری حاله من مبهمه
…………
چقد دیر فهمیدم احساستو
چقد سخته خالی شه دور و برم
دل شیشه ایم خوورد شد تا یه روز
به سنگ غرور تو خوردش سرم
…………
چقد دیر فهمیدم اینو که تو
نمیتونی هم سنگ این خونه شی
شکستی منو تا مسجّل بشه
نمیتونی واسم یه دیوونه شی
…………
نمیگم که حالم خوشه بعد تو
نه اینکه نباشی هوا ابری نیس
شکستی به حدی منو بی وفا
توو سینم دیگه کاسه صبری نیس
…………

محمد قاسمی (شاهد)

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/102063کپی شد!
729
۱۴