مجنون
به خاطرت همیشه
از خدا ممنون بودم
واسه ام تو لیلا بودی
وقتی که مجنون بودم
تموم اون روزایی
که با تو افسون بودم
لبام پراز خنده بود
با اینکه دلخون بودم
هروقت به ما میرسی
حالت دگرگون میشه
چشات با دیدن من
خیلی هراسون میشه
ازهرطرف که میرم
تو راتو کج میکنی
عیبی نداره اما
با خودت لج میکنی
یه شکی بود همیشه
توی نگاه سردت
سعیمو کردم اما
انگار راضی نکردت
اسمم توو خاطراتت
تنها یه نقطه چینه
هرکی دیگه جای من
عاقبتش همینه
دیگه ازاین ماجرا
پامو کنار کشیدم
هنوز شروع نکرده
به انتها رسیدم