تحریم…
برای آخرین دفعه
بیا عشقم رو حاشا کن
بشین حالا وبا لبخند
شکستم رو تماشا کن
تماشا کن غرورم رو
که مثل جنس شب، ترده
شبیه سرو پیری که
به دست تو تبر خورده
یه روز خورشید من بودی
ولی حالا چقد سردی
کشیدی کوهو رو چشمات
منو تو شب رها کردی
واسه تحریمِ قلبِ من
دلت با سایه هم دسته
میخوام رد شم از این کابوس
ولی این جاده بن بسته
واسه دل کندن از چشمات
وجودم غرق باور شد
میخواستم قلبم آروم شه
چه فایده مبتلاتر شد
خیال کردم که بعد از تو
با ابرا همسفر میشم
ولی دیدم که هر لحظه
دارم بیهوده تر میشم
تو که رفتی بهار هم رفت
پرستو رفت کلاغ اومد
زمستون با تب سردش
واسه تاراج باغ اومد
یه تقویم خالی از دیروز
یه فردا مونده رو دستم
شکوندی قلبمو اما
هنوزم عاشقت هستم
سید علی موسوی سوادکوهی