تحریم…

برای آخرین دفعه
بیا عشقم رو حاشا کن
بشین حالا وبا لبخند
شکستم رو تماشا کن

تماشا کن غرورم رو
که مثل جنس شب، ترده
شبیه سرو پیری که
به دست تو تبر خورده

یه روز خورشید من بودی
ولی حالا چقد سردی
کشیدی کوهو رو چشمات
منو تو شب رها کردی

واسه تحریمِ قلبِ من
دلت با سایه هم دسته
میخوام رد شم از این کابوس
ولی این جاده بن بسته

واسه دل کندن از چشمات
وجودم غرق باور شد
میخواستم قلبم آروم شه
چه فایده مبتلاتر شد

خیال کردم که بعد از تو
با ابرا همسفر میشم
ولی دیدم که هر لحظه
دارم بیهوده تر میشم

تو که رفتی بهار هم رفت
پرستو رفت کلاغ اومد
زمستون با تب سردش
واسه تاراج باغ اومد

یه تقویم خالی از دیروز
یه فردا مونده رو دستم
شکوندی قلبمو اما
هنوزم عاشقت هستم

سید علی موسوی سوادکوهی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/98901کپی شد!
777
۴
۱

درباره‌ی Ali mosavi

از کودکی دچار معلولیت جسمی شدم به طوری که بجز یک انگشت . هیچ جایی از بدنم قادر به حرکت نیست. به شعر رو آوردم . و دو بار در برنامه ماه عسل شرکت کردم

  • علیرضا سرمدیان با سلام ... دوست خوبم ترانتو چن روزیه که می خونم و تصمیم گرفتم نظرمو بگم . اول از همه اینکه نوشتن روی وزن مفاعیلن مفاعیلن انقد در کلیشه است که ای کاش می شد از جامعه اوزان ترانه فارسی حذفش کرد، چون نوشتن در این وزن می تونه دو تا مشکل اساسی به وجود بیاره، اولین مشکل همینجاست که من مخاطب متن نوشته شده با آوای تکراری و شنیده شده تو ذهن خودم می خونم و دوم هم اگه به مرحله اجرا برسه در واقع راهو واسه آهنگسازی کلیشه ای و مورد علاقه هموطنان آهنگساز هموار کردی. در بهترین حالت اگر کشف و تعداد ضربه هات زیاد باشن ممکنه یه اثر دهه پنجاهی خوب که الان دیگه کمتر شنیده می شه از خودت بذاری. اگر موافق نیستی می تونم واست تقریبی در بیارم که چند درصد ترانه ها مون رو این وزن اجرا شدن و همچنان درحال اجران. ترانه شما رو بند به بند جلو می ریم. برای آخرین دفعه بیا عشقم رو حاشا کن بشین حالا وبا لبخند شکستم رو تماشا کن راستشو بخواین با استفاده از حاشا کردن که از افعال مرکب معین هست موافق نیستم چون کمی استفادش تو محاوره معمول نیست، اگه بخوایم بگیم هم از کنایه استفاده می کنیم و می گیم: دیوار حاشا بلنده، به کسی نمی گیم حاشا کن که در معنای انکار کردن هست. استفاده از حالا در مصرع سوم غیرضروری هست، برای روشن شدن موضوع خودتون شکل صحیحشو تو بند سوم استفاده کردین و *یه روز* و *حالا* ترتیب منطقیشو به وجود آورده. تماشا کن غرورم رو که مثل جنس شب، ترده شبیه سرو پیری که به دست تو تبر خورده تُرده رو شما فقط به خاطر تنگنای وزن آوردین و من تا حالا در مورد جنس شب چیزی نشنیدم ... اگه تَردم باشه که بازم هم قافیه نمی شن. یه روز خورشید من بودی ولی حالا چقد سردی کشیدی کوهو رو چشمات منو تو شب رها کردی واسه تحریمِ قلبِ من دلت با سایه هم دسته میخوام رد شم از این کابوس ولی این جاده بن بسته وقتی تو تصویر سازیت از تحریم و هم دست بودن صحبت می کنی من توقع ندارم تو بیتِ بعدِ این بند، از کابوس و جاده بگی، چون ذهن منو با اون فضا آماده کردی. به نظرم ارتباط افقی تصاویر ضعیفه. تازه یادمون هم باشه که کمتر اتفاق می افته جاده بن بست باشه. استفاده بیش از حد از ادات اشاره، به سرعت ذهن مخاطبو اذیت می کنه که کدوم کابوس، کدوم جاده! کمتر استفاده کنید. واسه دل کندن از چشمات وجودم غرق باور شد میخواستم قلبم آروم شه چه فایده مبتلاتر شد خیال کردم که بعد از تو با ابرا همسفر میشم ولی دیدم که هر لحظه دارم بیهوده تر میشم همسفر شدن با ابرها به صورت کاملا غیر منتظره وارد بند شده و بدون کار کشیدن از این تصویر کاملا بی ربط هم به فراموشی سپرده می شه. تو که رفتی بهار هم رفت پرستو رفت کلاغ اومد زمستون با تب سردش واسه تاراج باغ اومد *زمستون با تبِ سردش* این تضاد چه کمکی به ترانه کرده!؟ تب سرد زمستون!؟‌چه کشف تازه ای و چه ضربه ای تو ذهن من ایجاد می کنه!؟‌به نظر من رها شدست و واسه وزن. اگه می خوای بگی سردی ای که می سوزونه منظورته باز هم اشتباهه ... اون تب نیست، سوزه. یه تقویم خالی از دیروز یه فردا مونده رو دستم شکوندی قلبمو اما هنوزم عاشقت هستم تنها جایی که به نظرم تصاویر کمی ارتباط افقی قوی تری داره همینجاست. اینکه شما با بیت اول که واسه همه دیروزها جامعیت داره، تداوم شکستن قلب توسط معشوق و در مقابل هم اصرارتون به اینکه همیشه عاشق موندین رو خوب رسوندی... ولی متاسفانه قسمت های دیگه ترانه به این موفقیت نرسیدن. موفق و پیروز باشین.
  • حسین خزایی موفق باشید سید جان
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری بسیاااااااااااااار عالی من که لذت بردم از خوندن ترانتون برادر عزیز.موفق باشید
  • ميروحيد هاشمپور ترانه زیبایی بود .... موفق باشید