جنگ عشق
احساس من این جنگو می بازه
مثل یه ارتش تو شب برفی
هی باتودارم عشق میبافم
اما توباچشمام کم حرفی
بامن بگو ازغربت شهرم
از بوی تنهایی که حس کردی
این دردومی فهمم که توحتی
باقلبودنیای خودت سردی
دستای توباروون روگونم
من عاشق تکرار باروونم
از کوچه های فاصله ردشو
درگیر تنهاییم نمی مونم
نحسیه این روزای پرتردید
تابوت رویاهامو می سازه
چشمای توقلب منویاد
تنهایی دستام می ندازه
پ.ن:”یکی ازترانه های قدیمی”