نمی دونم که خوشحالی/ یا دوری می کنی از ما
داری می خندی اونقد(ر) که
چشات غرق میشه تو دریا
نمی دونم که خوشحالی
یا دوری می کنی از ما
بهار و تو موهات دیدم
که افشون میشن این روزا
نمی دونم که خوشحالی
یا دوری می کنی از ما
تو روزا غرقِ این فکرم
شدم آبستن شبها
می بینم رو به دریایی
منم یه گوشه ای تنها
داری میری ولی بازم
نگات سمت ِ من زیبا
تو می رقصی و آوازت
داره کر می کنه ما را
برا من مثل اون موجی
که بی وقفه به دریا زد
تو طوفانی ترین عشقی
تو این روزای جزر و مد
تو پیشم هستی و دورم
خیالم غرق ِ رو موجا
نمی دونم که خوشحالی
یا دوری می کنی از ما
ویرایش مجدد اثر: منتظر نقد و نظر شما دوستان هستم.