از دیدار یاران بیزارم
سلامی دوباره به همه ی قدیمی های آکادمی
همچنین به دوستانی که به تازگی به جمع خوب و مهربان آکادمی ها پیوستن.
خیلی خوشحالم که باز همراه شما عزیزان هستم
امیدوارم کسی منو یادش باشه…
ممنون
………………………………………………………………………………
“از دیدار یاران بیزارم”
من از حسِ مشترکِ اینو آن بیزارم
از غم دوری،از سهمِ آسمان بیزارم
از طعم تلخ عشق،از بودن و نبودن ها
از لبخند تو،از دیدار یاران بیزارم
سرازیرمیشوم به یک دره ای بی مقصد
من ازاین رسیدن های بی پایان بیزارم
از غریبگی میان این همه آشنا
از هرچه آدم با وجدان بیزارم
خیر کنی شر میشوی،الحق که پیر میشوی
از این همه حرامزاده و نادان بیزارم
هرچه تنها تر میشوی،لبخندت هم بیشتر
من سخت از این همه اشکهای پنهان بیزارم
من هم خوب بودمو صدایم بلند نمیشد
حالا از دل رئوف و مهربان بیزارم
غمت چه بود؟مگر من به کسی بد کرده ام
فقط بدی دیدم، از همه خوبان بیزارم
من از هر چه بود و نیست،هرچه که حالا هست
من از تمام هستیِ این جهان بیزارم
“ترانه سرا: علی گودرزی”