تنه بارون روی موجا…
تنه بارون روی موجای دریا
با اینکه خیس بود، خیس تر شد
سفر بازم به تلخیه گذشته
گذشت و بی نگاهای تو سر شد
بازم بی تو گلای ریزه بارون
چشای خیسمو لبریز تر کرد
حواسم به تو بود وقتی که بارید
چشامو آسمونو غصه و درد
تنه دریا به این عادت نداره
که دستامو بدونه تو بگیره
منو محکم بغل کن دفعه ی بعد
ولی میگم بدونی خیلی دیره
هواتو دارم اینجا تنگه ساحل
بازم عکسه تو روی ماسه ها بود
نمیدونم چشامو بسته بودم
یا تصورت جلو چشمام رها بود
دلم تنگه توئه خیلی زیادی
دلم تنگه ازین که بیتو هستم
خیالت رو تنم میرقصه آروم
چشامو با خیالاته تو بستم
نفس میگیرم و غرق هوای
همین موجای بی تردید میشم
تو آغوشم تورو میگیرم اینجا
بازم افکار تو بارید پیشم
تنه بارون روی موجای دریا
روی چشمای من لغزید و قل خورد
یکی هم از چشه(چشمه)من بی مدارا
روی عکسای تو رقصیدشو مرد
پ.ن: این ترانه رو همین الان تو ماشین نوشتم تو جاده الانم با گوشی آپ میکنم دیگه به بزرگیتون ببخشید دوشنبه ۲۱:۲۷