داری میری
داری میری تو اوج بیخیالی
دیگه نمیای تو به این حوالی
داری میری و من اینو میدونم
ستاره نیس دیگه تو آسمونم
.
.
.
می ترسم از شبای بیقراری
دود و سکوت و من و بدبیاری
.
برای این حرفا دیگه چه دیره!
دلم دیگه چه الکی اسیره!
.
میری؟! برو! دیگه سفر سلامت
حرف دل من باشه تا قیامت