ردِ پای خاطره
صبح به صبح بیدار بِشَم، نگاه کنم تو آیِنه
پشتِ سَرم چی میبینم، یه ردِ پایِ خاطره
گٌل که میگرفتی رو صورتت، قلبم به طپش میوفتاد
وقتی میومدی تازه، ساعت به شمارش میوفتاد
دست تو دست، ترانه ها یکی یکی قدم زنون
تو رویاها، فکر میکردیم که شدیم آوازه خون
با قهوه کنارِ هم، فیلم میدیدیم شب به شب
اون دوسِت دارم ها که، رو آینه مینوشتی با رژِ لب
تو بری از من چی میمونه؟ فقط یه بیمار هست
قابِ عکساتَم که بردارم،جاشون رو دیوار هست
من چکِ حامل نیستم که خطا کنی_
بشه با پشت نویسی درستش کرد
عشق زخم بخوره ،جاش میمونه_
توپ پلاستیکی نیست که دو پوستَش کرد
تو خودت خیلی حساسی، نگو آرامش نبوده
اگه به حسادت باشه که، خمیازه هم حسوده!
من عاشق امروزَمو تو ، طعنه به حرفم میزنی
مٌدرِک که نیستی،پس ممنونم نمک به زخمم نزنی
آب نریختم پشتِ سَرِت، اشک هم فایده نداره
دو زاریتو بده واسه آش،خیالِت مانده نداره!!
آره تنهام، بعد از تو، به آکاردئون زن، گٌل میدم
ولگرد شدم تو کوچه ها، قوطی پپسی هٌل میدم…