جنون …
جنون
خرداد ۱۶
واسه بوسه های اشکام روی زخمای عمیقم
قلب من لح شده این جا زیر پاهای رقیبم
واسه دونه های اشکی که می بارن از تو چشمام
خدا می دونه که امشب من بدون تو چه تنهام
پاشو ایستاده بمیرو مرهم زخمای من باش
توی اوج بی وفای مهرم حرفای من باش
تو شدی سنگ صبورم دلم و به خون کشیدی
منه ساده رو با چشمات تو به این جنون کشیدی
شاید اینو می دونستی که واست دل نگرونم
دل من انبار باروت تو به آتیش نکشونم
تا به عکسات خیره می شم تا ته خاطره میرم
کاش تو اینو میدونستی از تو آرامش می گیرم
………………………………………………………………………………………………………………………………..
حضورت خاتمه میده
به این دلشوره ی پیرم
تو دستام و نگیری من
خودم از زندگیت میرم
.