طلسم فصل پاییز
بهت گفتم که بی تو زرد میشم
خزون میشم اسیرِ درد میشم
بهت گفتم اگه روزی نباشی
منم از زنده بودن سرد میشم
به من گفتی نه بعد از تو بمیرم
نه از تو قول برگشتن بگیرم
تو گفتی خاک این تقدیر سرده
یه مدت دیگه از یادِ تو میرم
کجا رفتی که من دلتنگ میشم
مثه آیینه ی دق، سنگ میشم
تو با مرگت صدامُ خاک کردی
یه سمفوونیِ بی آهنگ میشم
شبا وقتی توو دلتنگی اسیرم
یخ بغضِ شکستم آب میشه
چشام بی مرمر نایابِ چشمات
اسیرِ ظلم این مهتاب میشه
بدونِ چشم تو این شب سیاهه
زمین گم می کنه مهتابُ بی تو
به هر خوابی برم کابوسِ دوریت
به آتیش می کشه اون خوابُ بی تو
غم جادوییِ چشمام هر روز
طلسم فصل پاییزُ می چینیه
زمین صد بار این فصلُ عوض کرد
هنوز چشمای من خزون می بینه
هوا پاییزی و تاریک و سرده
نگاهم بی تو یخ می بنده اینجا
توو جنگ نابرابر با بهاره
خزونی که داره می خنده اینجا
چه طوفانی به راه افتاده بی تو
توویِ چشمی که پاکُ بی گناهه
یه دریا اشک باریده ولی باز
یه اقیانوس گریه تویِ راهه
دیگه روز و شبام از بین رفتن
همه دنیا جلو چشمام سیاهه
فقط مُردن طلوع این غروبه
توویِ تاریکی موندن اشتباهه
بهت گفتم که بی تو زرد میشم
خزون میشم اسیرِ درد میشم
بهت گفتم اگه روزی نباشی
منم از زنده بودن سرد میشم
———————————————————————————————
البته دوستان این ترانه یکی از کارهای قدیمی من هست که الان تکمیلش کردم و اسمش رو هم عوض کردم، امیدوارم حضور سبزتون رو پای این ترانه بهم هدیه بدید.