*دخترک*
خواب دیدم توو چشات … راهی برای جستجوست
خوب دیدم رو به روم … از آینه هم یک رو تری
تابلوها تکرارِ تو … بی شک شروعی آرزوست
طعم چیدم از هوات … آن! صحنه که گل بو تری
شهرِ تو عاریه از …رواجِ غم-مَغازِگی
باتو غصه بسته بود … تا اطلاعِ ثانوی
هر خیابون مملو از … حسِ خوشِ دلتازگی
بی سوادی-سایه ها … توو چلچراغِ معنوی
پیشِ تو تک-لحظه ای … در نا امیدی سر نشد!
رود رو لبم بگیر … از حرف-تاوَلایِ بردگی!
دخترک منو ببر … تا روزتر!اگر نشد…
پلک رو شبم ببند … از تیرگیِ زندگی!
…
ناگهان خروس-خوان … از هوشِ من رویا گرفت
توو مرورِ نابِ تو … دل بود که یورتمه می دوید!
کم کَمَک تن-بستگی …دوباره چشم وا گرفت
موجِ خواهش توو نگاه … پلکم(پلک هم) که عشق می پرید!
یا در قالبی دیگر:
خواب دیدم توو چشات … راهی برای جستجوست
تابلوها تکرارِ تو … بی شک شروعی آرزوست
خوب دیدم رو به روم … از آینه هم یک رو تری
طعم چیدم از هوات … آن! صحنه که گل بو تری
شهرِ تو عاریه از …رواجِ غم-مَغازِگی
هر خیابون مملو از … حسِ خوشِ دلتازگی
بی سوادی-سایه ها … توو چلچراغِ معنوی
باتو غصه بسته بود … تا اطلاعِ ثانوی
پیشِ تو تک-لحظه ای … در نا امیدی سر نشد!
دخترک منو ببر … تا روزتر!اگر نشد…
پلک رو شبم ببند … از تیرگیِ زندگی!
رود رو لبم بگیر … از حرف-تاوَلایِ بردگی!
…
ناگهان خروس-خوان … از هوشِ من رویا گرفت
کم کَمَک تن-بستگی …دوباره چشم وا گرفت
توو مرورِ نابِ تو … دل بود که یورتمه می دوید
موجِ خواهش توو نگاه … پلکم(پلک هم) که عشق می پرید!