تابوت
من از کسی رکب خوردم که یک عمر / رو اسمش با وضو قسم می خوردم / توو این بازی اگرچه زنده هستم / توو ذهن خیلیا الان یه مردم
شاید زیادی از خودم گذشتم / که جز گذشته هیچ جایی ندارم / دلم خیلی از خیلیا گرفته / خدایا تو دیگه تنها نزارم
یه قلب عاشق و یه ذهنه خسته / یه مشت احساس و رو کاغذ کشیده / چقد تلخه که جز سیاهیه شب / کسی اشکه یه شاعر رو ندیده
تمومه درد من اینه که دنیا / شده شکنجه زاری واسه ی من / می خوام توو خلوت خودم بپوسم / اخه این غصه ها تموم نمیشن
بخش دوم :
دلم شکست و خم شدم خدایا / خودت خواستی و من چیزی نگفتم / فقط ببین که پای این سکوتم / دارم از چشم یک دنیا می افتم
به جز تو هیچکسی حرفامو نشنید / همه حاکم شدن حکمی بریدن / بهم می گن که مغرورم ولیکن / انگار اشک یه مغرور و ندیدن
شبا تا صب بیدار و غرقه گریم / روزا دپرسم و افسرده هستم / شده این خونه واسم مثه تابوت / یه جورایی منم یه مرده هستم
تمومه زندگیم مشق عذابه / ببین ترک خوردم از این همه درد / شکستم زیر بار این همه غم / من اونم که با مرگش زندگی کرد