جرأت فریاد
تو بهترین هدیه واسم، توو زندگیِ تاریکی
به خلوت ترانه هام، فقط تویی که نزدیکی
منم که بی تو غصه رو، نفس نفس سَر میکشم
زخمه ی دیوونگی رو، به سیم آخر میکشم
بیا که خنده ی توئه، دلیلِ زنده بودنم
مهمون کُن این بی خونه رو، تشنه ی با تو بودنم
هنوزم این چشمامو من، با بغضِ تو تر میکنم
با طپشِ نبضِ نگات، زندگیمو سَر میکنم
کاشکی میشد به این صدا، جرأتِ فریاد و بدی
به نامه های گمشده، نشونیِ باد و بدی
تا ذره ذره ی تنم، معنیِ اسمِ تو بشه
هوایِ کهنه ی غمام، با نفسِ تو نو بشه