بهترین شاعر دنیا
پدر حال و احوالم واقعا خوش نیست
مثل یه زندانی در انتظار آزادی
درد می کشم..بغض می کنم..خواب می روم
میان شعرهای مَن درآوردی
شعر شدن وسط کلاس معلم دینی
حل شدن در فلسفه های عرفانی
آقا اجازه نوبت ماست که بخوانیم
بریده باد دو دست ابولهب… و آیه های قرآنی
شعر تنها کَشتی نجات ماست پدر
و من انقدر مینویسم که تمام شوم
پس نگو ننویس…دیگر نگو ننویس
جز این راهی نمانده که آرام شوم
پدر تو برای من بهترین شاعر دنیایی
اما شاعری مغضوب،شاعری مغلوب،شاعری مصلوب
که قطره قطره آب می شوی مثل قطب شمال
که قطره قطره آب میشوم مثل قطب جنوب
پدر فحش های تو مرا شاعر کرد
فحش هایی که پای تلویزیون میدادی
تو حرص میخوری من آب می شوم
تو انعکاس سی سال خشم و فریادی
تمام فیسبوکم را از تو پُست می کنم
تا جهانی شود کل جهان تو
باز هم برایم از حیله های شب بگو
تا دیر بمیرد این اوازه خوان تو
سیگار که میکشی دود میشوم شاعر
با سرفه هایی که در گلو خوابیده
راست گفتند حقیقت واقعا تلخ است
این شهر تکبیری ما بوی شعار میده
تمام مساحت شعرم برای تو شد پدر
اما چه فایده هرچه از تو بنویسم کم است
همه به سطحی بودن شعر های تو میخندن
اما اشعار تو محکم تر از آیه های محکم است
پدر تو برای من بهترین شاعر دنیایی
اما شاعری مغضوب،شاعری مغلوب،شاعری مصلوب
که قطره قطره آب می شوی مثل قطب شمال
که قطره قطره آب میشوم مثل قطب جنوب
تو قطره قطره آب می شوی مثل قطب شمال
من قطره قطره آب میشوم مثل قطب جنوب