روز تولدم
به مناسبت ۳۰ اردیبهشت که روز تولدمه این شعرو فرستادم….
(میدونم دو سه جاش مشکل قافیه داره از اینش ایراد نگیرین فعلا..)
من روز تولدم با خودم جشن میگیرم
و در لحظه های بی کسیم پرسه میزنم
و با بغضی خفیف اما گلوشکن
دفتر خاطرات گذشتمو ورق میزنم
من در اوج تنهایی خودم به دور از همه
به تصویر مات خودم در آینه زل میزنم
و مانند شمع های گریان روی کیک
من هم قطره قطره در خودم ذوب میشوم
از پشت یک کامپیوتر کهنه ی خسته
آهنگ مورد علاقه مو گوش میکنم
و تمام گذشته مو حال آینده مو
میان دودهای سیگارم فراموش میکنم
اتاق خالی از منو…من خالی از خودم
با دستهای خودم از خودم عکس میگیرم
امروز ثانیه ها چقدر کند می گذرد
من روز تولدم نیز استرس دارم
امروز تنها رفیق من گیتار من است
که مثل خودم بغض کرده غمخوار من است
تاریخ…امروز و از تقویم سال خط بزن
چون امروز ، روز تولد من است
روزی که تنها پا به این دنیا گذاشتم
روزی که من هویتم رو جا گذاشتم
روزی که شناسنامه ی من مهره باطل خورد
روزی که بی اراده پا به این دنیا گذاشتم
امروز تنها رفیق من گیتار من است
که مثل خودم بغض کرده غمخوار من است
تاریخ…امروز و از تقویم سال خط بزن
چون امروز ، روز تولد من است….