*یک دم قاتل و یک آن مقتول!*+*اعتراف با آب شدن برف ۲*

(سکانس اول)
یک دَم تو خیال…سربازِ ضِدِ شورشم
کِلاشینکُفُ (کلاشینکف و)… صد تا وظیفه گردنم
شهرو (شهر را) همهمه…از دستِ آرومی گرفت
غرقن جمعیت…توو ازدحامِ دیدنم

مغزم شست و شو(ی) …درگیرِ حتی با خودم
دس(ت) به ماشه ام…یک دل بزن! یک دل نزن!
مردم رو به روم …شاید یه دسته زامبی ان
با هر ناسزا….مِک می زنن از خونِ من

یک آن چرخشو … با چشمِ بسته روی عقل 
چن تیرِ خطا…رگبارِ تلخِ جیغ و درد
چن لحظه سکوت…چشما همه به سمتِ چپ
غرقِ خاک و خون….کفِ پیاده رو یه مرد

فقط با اشاره به عروسکی سفید
شکلِ التماس …. چیزِ عجیبی گفتو مرد
.(سکانس دوم)
یک آن تو خیال…حسی غریبه با زمان
نقشِ قبلمو….توو ذهنِ مردِ مرده برد

چن دقیقه قبل…بعد از خریدِ آخرم
بازَم(باز هم) شورشو …بازَم یه عده پر صدان
یک سربازِ داغ …یک عده بازیچه سرشت
بی ربطه به من …هر دو طرف که بی وفان

من در گیر حسی ام که کی مقصره!؟
ولی دخترم … تولدش مهمتره!
صدایِ شلیک…یک لحظه سوزشِ عمیق 
من نقشِ زمین…این لحظه های آخره

عمقِ التماس…تو چهره ی من می گه که
فقط دخترم…عروسکش خونی نشه
حرفِ آخرم … چکیده ی دل گفته هام
مرگِ هیچ کسی…ای کاش خیابونی نشه
(سکانس پایانی)
من دانای کل…مجذوبِ بازیِ خودم
مردم جون فدان…وقتِ فرار از کیش و مات
بعد از ماجرا…ممیزی تدبیرِ من
دستور می دهم … این فیلم افتضاحه!کات

پایان

پ.ن:انتخاب وزن ترکیبی نا مطبوع به خاطر فضا بود …
———————————————————————————–
برای احترام به کسانی که شاید ترانه های سبک بالا رو دوس نداشته باشن یکی از کارای عاشقانه قبلیم که بازنویسی شده رو می ذارم .
*اعتراف با آب شدن برف ۲*

ظاهرن که کوهِ برفمو
توو لباسِ مردِ آهنی
از درون که گرممو،هنوز
حرفِ آخرو تو می زنی
اگه بهمنِ غرور من
روی گرمی دلت نشست
دست حسِّ آهنیم ،به جاش
دل به نو شکوفه ای نبست
*************************
درسته از شبانه ی دلم
همیشه عشقی سر نمی زنه
ولی تموم ارزشِ شهاب
به لذت یه لحظه دیدنه
*************************
رو به روت همیشه سردمو
ظاهرن یه جسمِ مردنی
از درون که گرممو هنوز
دست به صورتم نمی زنی
اگه عاشقانه هام کمن
دل نوشته جای حرفِ من
بعدِ اعترافِ عشقِ تو
بلکه آب می شه برف من
*************************
درسته از فضای واژه هام
همیشه حسی سر نمی زنه
ولی تموم ارزشِ شهاب
به لذت یه لحظه دیدنه
*************************
ظاهرن یه فیلمِ صامتم
روبه روت همیشه ساکتم
پای بودنای زورکی
تک سکانسِ سدِ راهتم
اگه نقشِ عاشقی بخوای
نرم بشم که سمت من بیای
پیشنهاد من دو دست باز
اگه حسِّ واقعی بخوای!
*************************
درسته از شبانه ی دلم
همیشه عشقی سر نمی زنه
ولی تموم ارزشِ شهاب
به لذت یه لحظه دیدنه
*************************

فقط پیروز باشید و ماندگار !

https://www.academytaraneh.com/91945کپی شد!
1588
۱۷

  • علی یاری سلام علیرضا جان باز هم یه کاره خاص و زیبا
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای سرمدیان ترانه هاتون رو خوندم زیاد مفهومشو نفهمیدم قبلا هم گفته بودم براتون این مشکل از منه نه شما چون من همیشه با ترانه های ساده ارتباط بهتری برقرار می کنم ولی لازم دونستم به رسم ادب پای ترانتون حاضر بشم موفق هستین امیدوارم که موفق تر از همیشه ببینمتون
  • مرسده (زهرا) عباس زاده داستانش جالب بود. پسندیدم اینکه از دو دید روایت شده بود برام خیلی جالب بود موفق باشی دوست خوبم
  • ناهید سلیمانی سلام ترانه اولتو فعلا یکبار خوندم و نفهمیدم شاید بعد از چند بار خوندن متوجه بشم منظورتو . ترانه دومت خیلی خوب شده بعد از باز نویسی و ویرایش واقعا جالب شده .سلامت و موفق باشی.
    • ناهید سلیمانی راستی علیرضا جان چیزی که برام جالبه توو چند تا از ترانه هات از دختر خیالیت حرف میزنی خدارو شکر که در خیالت متوجه هستی دختر چه نعمتیه .برای روز دوشنبه یه ترانه که برای دختر بزرگم گفتم ارسال میکنم شاید برای دوستان جالب نباشه ولی خودم هر وقت می خونمش چند قطره اشگ می ریزم اسم ترانه هست آخر قصه ها.
      • علیرضا سرمدیان سلام بانو سلیمانی ترانه رو خوندم ... لذت بردم ... بعله دختر نعمته ... ولی پسر به نظر من توو جامعه ما یه کم مظلومه .. واسه همینه که جدیدا همه زوج های جوون دوس دارن دختر داشته باشن تا پسر :-) ... واسه دختر همه چی مهیاست اینجا ... فرض کن ! پسر شغل می خواد ... همیشه پول می خواد ... شیطون هست ... خونه می خواد ... هووو ـَ ..احتمال اعتیادش بیشتر از دختره ! خیلی چیزا می خواد ، تازه آدم دلشم واسش می سوزه چون مرد که بشه همه بار مسئولیت رو دوششه ... ولی خب دختر فقط پول می خواد و یه کم لوازم آرایش :-) تا آخر عمر سرگرمه ! همین !بعدش هم دو حالت داره یا خوشکله یا کمی تا قسمتی ابری!اگه خوشکل بود که خواست درس بخونه دستش هم درد نکنه باعث افتخاره!نخواستم نخونه ! اگرم که تا قسمتی ابری! خرجش دوتا عمله و یه دانشگاه حالا چه ایران چه خارج! بعد از این قضایا با هزار منت می دیمش به بهترین خواستگارش! تموم! البته این صحبت ها طنز بود ولی همیشه ۶۰ درصد طنز واقعیته! ;-) پس به نظرتون مجبوریم پسر داشته باشیم آخه!!؟؟تازه معمولا باباشم بیشتر دوس داره ...فرشتس دختر!!
  • محمد قاسمی سلام علیرضاجان. کار اولت داستانشو دوس داشتم ولی خب نتونستم در قالب یه ترانه بیارم کارو. کار دومت خیلی خوب بود مخصوصا ترجیع بندش که فوقالعاده بود. افرین به این ذهن خلاقت. دیدی حالا من باید بُدُام تا به تو برسم و جلوتری ازم. برقرار باشی دوست من.
  • حمیدرضا زرگران پور سلام علی جان... کارت خیلی خوب بود... مفهوم جالب و پیچیدش به کنار... تصویر سازیات منو کشته بود... خیلی جالب و خوب بود فضا سازیت تبریک میگم
  • علی عزیزی سلام علیرضا جان هر دو ترانه رو خوندم ترانه اول کمی سنگین خونده می شد و مثه توافق نامه هسته ای، همش پرانتز داشت :) اما داستان قشنگی رو روایت می کرد. ترانه دوم ریتمیک و زیبا بود و واقعا ازش لذت بردم. شاد باشی دوست من
  • نسیم بیرانوند سلام آقای سرمدیان.. راستش ترانه ی اول و با دقت نخوندم چون ظاهرا مفهومش مثل همیشه عمیقه! ترانه ی دوم که سبک تر بود رو خوندم...ترجیع بندش چقدر زیباست...واقعا دوستش داشتم. ببخشید من فرصتم کمه..ان شااله در فرصت مناسب هر دو ترانه رو خیلی عمیقتر میخونم.با افتخار..و نظرم و مفصل تر میگم. موفق باشید.