آرامش محض

صدات آرامش محضه
من این احساسُ کم دارم
بهم چیزی نگی انگار
یه دنیا درد و غم دارم

تو احساسم رو میفهمی
شبایی که نمی خوابم
یه کاری کن، تو می بینی
چقد غمگین و بی تابم

یه حسی دارم این روزا
که می دونم تو هم داری
ازت معلومه واسه من
توو ذهنت وقت می ذاری

یه جایی سهم من میشی
یه روز دستاتُ می گیرم
حضورت خاتمه می ده
به این دلشوره ی پیرم

هنوز صدات توو گوشم هست
همین آرامشِ محضه
بهم میگی دوست دارم
می میرم واسه اون لحظه

فقط یک لحظه دیدارت
می ذاره قلب من شاد شه
مثه یه بمب هسته ای
انرژیِ من آزاد شه

می دونم آخرش یک شب
از عطرت خونه پر میشه
دارم خورشیدُ می بینم
روزایِ گرمی در پیشه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91829کپی شد!
1008
۲۲

درباره‌ی علی عزیزی

"سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت" حافظ. (برای استفاده از ترانه هام این ایمیل منه: azizi2ali@yahoo.com ، خوشحال میشم اگه بتونم کمکتون کنم.)